خسته شدم
بخدا خسته شدم
از خرداد که ازدواج کردیم هی بهم میگیم بابا خدا بزرگه مشکلات رو خودش کاملا رفع میکنه اماانگار نه انگار
انگار اصلن بهمون توجه نمیکنه
شوهرم
کار نداره یعنی لیسانسیه بیکاره داریم دربه در دنبال یه کار می گردیم انگار خدا همه دراشو به رومون تخته کرده خانواده ام دارن منو بیرون میکنن که
بسته دیگه چقدر نامزد میمونی برو سر خونه زندگیت
نه خونه نه کار نه حتی وام ازدواجمون....
چقدر دیگه باید التماسش کنم هان
چقدر به خودم بقبولونم که مشکلم کوچیکه چون خدام بزرگتره اما یه نشون بهمون نشون نده
مامانم میگه دختر تو که این همه خواستگار داشتی چرا رفتی به کسی که پول نداشت اما من دوسش دارم.
اوف
دارم کم میارم از اینکه تو جیب شوهرم که یه مرده و واسه خودش پر از غروره پولی نیست خسته شدم
خدایا منو بکش
اگه نمیخای مشکلاتمون رو حل کنی منو بکش تا جلو چشمام آب شدن غرور یه مرد رو نبینم.
روزگار بدجور بدجوربدجور بهم سخت میگذره
آی خدا حواست به ما هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
سه شنبه 25 مهر 1391 ساعت 12:48