وبلاگ خدا

برای خدا کامنت بگذارید

وبلاگ خدا

برای خدا کامنت بگذارید

32

خدایا
جایی نریا
باهات حرف دارم !
حالا که اینجا هستی وایسا که مثل دوتا مرد حرفامونو بزنیم !
هررررررر ... میدونی ؟ یاد مدرسه افتادم ! دعوامون که میشد به طرف میگفتیم اگه مردی وایسا بیرون بعد مدرسه !
البته من که اهل این چیزا نیستم ... اهل دعوا و اینا ... بلد نیستم یعنی ... من خوب بلدم کز کنم یه گوشه ... خوب بلدم بریزم تو خودم ... خوب بلدم گوش کنم ... حرفای این و اونو ... دردای اینو اونو ... خوب بلدم دلداری بدم ...راستش ازت دلخور هم نیستماااا ... گور بابای همه ی این کثافتی که اسمش دنیاست ... راستش دنیا قشنگه ! همش که بدی نیست ... همش که غم نیست ... همش که شب نیست ... تیره نیست !
فقط گاهی زمستون که میشه ... هوای زندگی سرد که میشه ... شباش بلندتر میشن و تاریکیاش تیره تر  .... آدماش یخ میزنن ... دلاشون ... خنده هاشون ...
خدا ... میبینی ؟ الانم زمستونه ! برای خیلیا ... برای پدری که شرمنده بچشه ... برای مادری که پی یه سقفه برای یتیمش ... برای جوونی که عادت کرده نگاهش بچرخه سمت آگهیای روی دیوارا ... شاید یه کاری پیدا کنه ... برای بچه ای که بجای مداد فرچه واکس دستش میگیره ... برای اون پیر زنی که گوشه خونه ی سالمندان امید بسته به یلدای سال بعد ... با خودش میگه ... امسال حتما کار داشتن خب ... حتما سال دیگه میان ... نمیان؟ برای ............ چندتا بشمرم آخه ؟ مگه تموم میشه ؟ مگه این دونه های برفت که میفرستیشون پایین که یخ بزنن زیر لگدای این زندگی و آخرشم آب بشن و برن تو فاضلاب ... آره ... میبینی ؟ زمستونه ! برای "اون" وقتی که درد میکشه !  نمیدونم یه سال دیگه ... ده سال دیگه ... کی پیدا میشه دوای دردش ... اما اونوقت دیره ... نیست ؟ الان اوج جوونیشه ... الان ! خدا میبینی ؟ با همه اینا هنوزم دنیا قشنگه ! هنوزم از این جهنم آجر و بتنی که میریم بیرون آسمون آبیه ... زمین سبزه ... گلا قرمزن ... صورتین ... سفیدددددددددددددددد ... خوشگل ... خدایا ... من هنوز حرفام تموم نشده ... وایسا ... تا بهت برسم !
وایسا !

دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 17:27

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد