همیشه پیش خودم میگفتم فکر کن یه روز خدا بیاد رو زمین! همه جا اعلامیه و بنر بزنن که فلان روز و ساعت خدا یه جلسه پرسش و پاسخ یا یه جلسه رسیدگی به مشکلات مردم گذاشته مثلا تو ساختمون فرمونداری!
میدونم همیشه میگن تو همه جا هستی و همه چیزو میشنوی اما فکر کن فقط واسه یه روز تجسم پیدا میکردی، قیامتی میشد که رو اون قیامت اصلیه هم سفید میکرد.
اما میبینم که اینجا وبلاگ زدی.درسته تجسم عینی نیست اما از هیچی هیچی هم خیلی بهتره.
خلاصه که خیلی حرفا دارم.هر چند خیلی وقتا هم حرفم نمیاد از دست کارات یا کارام!
فعلا گفتم بیام یه سلامی عرض کنم.
قربانت ...
یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 09:55
خدای بزرگ و مهربونم
خیلی وقت بود که خیلی ناشکر شده بودم
مرسی که وجودتو حضورتو تو لحظه لحظه های زندگیم بهم یادآور شدی
خیلی دوستت دارم
خدایا
همه مریضا رو زود زود خوبشون کن
مامان این دوستمون هم یادت نره
مرسی که در کنارمون هستی
یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 09:55
خدایا
میدونی که روزای سختی رو میگذرونم.. دیشب فقط کابوس دیدم.. من حقم اینهمه بی معرفتی اونم از طرف کسی که عمری رو پاش گذاشتم بود؟؟؟ حالا دیگه مهم نیست .. کمکم کن که فراموش کنم.. راه تازه ای پیش پام بذار... دوستت دارم خدای عزیزم...
یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 08:20
این همه آدم دارن روز و شب دعا میکنن ، پس چرا بی جواب میمون ِ خدا خداشون ...
چی میشه مگه اگه همه آدمهای دنیا ، همه همه ، خوشبخت باشن ...
چی میشه اگه شاد باشن ... بخندن ... سالم باشن ...
یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 08:12