خداوندا یه چله برداشتم
ازش 15 روز دیگه مونده
خداوندا من یه شریک واقعی می خوام
سر قول و قرارمم هستم .
قرارمون این شد من به تو توکل کنم و فقط و فقط از تو طلب کنم
تو هم توفیق عنایت یه شریک همراه رو به من بدی
به امید تو.....
امیدم تویی نیاد روزی که به خاطر خطاهامون از ما سلب کنی بهترین نعمت هاتو
خداوند عزیز با ما آنگونه که خودت هستی رفتار کن
نه آنطور که ماییم.
شنبه 25 شهریور 1391 ساعت 16:36
سلام خدای عزیز
میشه یه کم به ما عقل بدی زندگیمون رو درست کنیم
ممنون
پنجشنبه 23 شهریور 1391 ساعت 02:03
السلام علیک یا حسین ابن علی
اول شهادت ششمین اختر تابناک را به پیشگاه آقا امام زمان
و دیگر ائمه ی مطهر تسلیت عرض میکنم
سلام کربلا سلام شش گوشه سلام طفل شش ماهه
سلام غم های زینب
سلام نوجوان امام حسین علی اکبر
سلام دستان مبارک ابولفضل
سلام سلام سلام
خیلی دلم تنگه نمیدونم ازکجا شروع کنم چه گونه برایت بنویسم راستش اولین باراست که
که میخواهم درد ودل کنم
پس اگر بلد نباشم یا چیزی گفتم ایراد بی ایراد کربلا
قول میدهی یانه؟؟؟؟؟
اول ازخدای مهربونم به خاطر نعمت هایی که به من داده تشکر میکنم
به خاطر اینکه پدر خوب مادر خوب برادر گلم
و همین طور شوهر عزیزم که ازخانواده ی مومن و سید میباشد ممنونم
خدای مهربونم به من نعمت های خیلی خوبی اعطا کرده واقعا خیلی زیادن نمیشه گفت خدای مهربونم
ازته دل بهت میگم شکرت خدا شکر الله شکرالله شکرالله شکرالله شکر الله شکر الله شکرالله شکر الله شکر الله شکر الله
خدای مهربونم تورا به ذات مقدس خودت تورابه بنده های واقعا
مخلصت
تورابه کربلا و دردهای زینب تورا به کربلا و امام حسینم تورا به شهید شش ماهه قسمت میدم فردا اعلام نتایج کنکوره
خدایا قسمت میدم مرا در تر بیت معلم قبول کن آبروما نبری ها همه میدوونن و سلامتی ام را از تو میخواهم
ممنون خدای خوبم اگه قبول شدم دوباره میام اینجا و مینویسم
سه شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 21:54
چقدر سخت میگذرد این روزها..........
چرا تمام نمیشود؟
خدا جان؟
مگر نگفتی:ان مع العسر یسرا؟
این همه سختی کشیدم بس نبود؟چرا از اسانی خبری نیست؟
مگر نگفتیم:ما لا طاقت لنا به؟!
چرا حواست نیست ؟
طاقت من خیلی وقت است تمام شده ها...
خدا جان؟
بیا جلو....بغلم میکنی؟!!
جان هر کس دوستش داری...بغلم کن و نگهم دار...
پایین نگذارم دگر...
من از زمین..ادمهایش...میترسم
دوشنبه 20 شهریور ماه سال 1391 ساعت 12:52
خدایا باهات قهرم دلم نمیاد باهات قهر کنم آخه باتو قهر کنم پس اون حرفایی که فقط به تو میزنمو به کی بگم؟ خدایا دیگه نمیخام چیزی ازت بخام خدایا تو باهام قهر نکن خدایا میخام یکم برات لوس بشم خدایا یکم نازمو بکش
شنبه 18 شهریور ماه سال 1391 ساعت 11:57
خدایا توفیق بده بندگیتو کنم
می خوام بنده باشم
نه آزاد
یکی یکی کارایی رو که گفتی انجام میدم
کمکم کن.
چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 21:57
خدایا آیامیشه بیست چهارم شهریور من بی نهایت خوشحال باشم ازقبولی توی تربیت معلم توی رشته ی ادیبات عرب خدایادفعه ی بعد که میام این وبلاگ بی نهایت خوشحال باشم و از سازندش تشکر کنم یعنی میشه؟
چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 11:08